پنج شنبه 1 / 12 / 1392برچسب:, :: 11:51 قبل از ظهر :: نويسنده : پارمیسا
سلام بچه ها.خوبید؟ دیروز خیییییییییییییلی خوش گذشت.جاتون خیلی خالی بود. خیلی خوردیم البته بیشتر من. 3 تا لغمه ی سالاد الویه خوردم. 4 تا بشقاب تیرامیسو خوردم. 3 تا هم ژله. کلی رقصیدیم. اینقدر آهنگ سیروان رو گذاشتم که بچه ها خسته شدن. همش نغ نغ می کردن می گفتن از بس که اهنگ سیروانو گوش دادیم خسته شدیم. منم می گفتم هر چه قدر گوش بدم خسته نمیشم. کلی حرف زدیم. من و بچه ها توهوم زده شده بودیم فکر می کردیم دزد اومده. یکیمون که از همه شجاع تر بود هی می رفت نگاه می کرد. خدا رو شکر اقا دزده نیومده بود. تو حرف هم هی می پریدیم. بازی کردیم. خییییییییییییییییییییییییییییییییلللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییی خوش گذشت بهمون. دوستام که رفتن من از شدت خستگی خوابم برد در واقع بیهوش شدم از خستگی. هفته ی دیگه هم تولد دعوتم. دلتون جیییییییز
نظرات شما عزیزان:
![]() |