پنج شنبه 22 / 12 / 1391برچسب:خاطرات طنز یک دکتر , خاطره های طنز یک دکتر, :: 4:20 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا
خاطرات طنز یک دکتر
یه خانم حدودا ۵۰ ساله دختر حدودا ۱۸ سالشو آورده بود.
به دختره گفتم : مشکلتون چیه ؟
گفت : "دلهره" دارم.
مادرش زد زیر خنده و بعد گفت :
مامان ! دل پیچه نه دلهره !
پرسیدم : چیز ناجوری نخوردین ؟
مادرش گفت : چرا "چیسپ" خورده و این بار نوبت دختر بود که بزنه زیر خنده و بگه : مامان چیپس نه چیسپ ...
*****************************************************************
مرده با کمردرد اومده بود، وقتی میخواستم نسخه بنویسم گفت : آقای دکتر ! بی زحمت هرچی میخواین بنویسین فقط پماد ننویسین !
گفتم : چرا ؟
گفت : آخه همه خونواده مون رفته اند مسافرت هیچکسی نیست که برام پماد بماله
******************************************************************
به آقائی که با سردرد اومده بود گفتم : قبلا هم سابقه داشتین ؟ گفت : مثلا چه سابقه ای ؟
بعد گفتم: توی خونه داروئی نخوردین ؟
گفت : مثلا چه داروئی ؟
نسخه شو که نوشتم گفتم : دیگه هیچ ناراحتی نداشتین ؟
گفت : مثلا چه ناراحتی ؟
************************************************************************
به خانمه گفتم : اشتهاتون خوبه ؟ گفت : هروقت بتونم غذا بخورم میتونم بخورم...
*************************************************************************
خانمه میگفت : فکر کنم باز گلوی بچه ام چرک کرده. گفتم : از کجا فهمیدین ؟
گفت : آخه از دیروز داره دهنش بوی کپسول میده
نظرات شما عزیزان: پارمیدا
![]() ساعت14:48---28 اسفند 1391
سلام دوست عزیز. چطوری؟ واقعا عالی بود. خوشم اومد. من وب ندارم ولی اگر ساختم بهت می گم تا بیای و بازدید کنی.
![]() ![]() ![]() ![]() دریا
![]() ساعت14:45---28 اسفند 1391
سلام دوست عزیز و خوبم. حالت چطوره؟ واقعا زیبا و بامزه بود. با هزاران تبریک سال نو بای بای...
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |