رنگارنگ
این جا همه چی در همه
درباره وبلاگ


سلام. به وبلاگ من خوش اومدید.پارمیسا هستم.من 14سالمه . تو این وب هر چی که بخواید هست و هر چی که بخواید میذارم. نظر فراموش نشه.




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 49
بازدید کل : 11782
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


كد ماوس




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب


داستان روزانه


نويسندگان
پارمیسا
sadaf

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 15 / 10 / 1393برچسب:رنگارنگ,رنگی رنگی, :: 12:46 قبل از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

 
چهار شنبه 15 / 10 / 1393برچسب:زانیار خسروی,زانیار,, :: 12:41 قبل از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

این بشر عشق منه......برای تک تک لحظات ما اهنگ خونده و شریک

تمام لحظات ما شده.........بابت مدتی ک نبودم ببخشید....سرم کلی شلوغه

از این به بعد بیشتر میام دوست جونیا

 
سه شنبه 4 / 3 / 1393برچسب:, :: 3:50 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

سلام بچه ها ببخشید یه مدته ک نمیام اخه 3 تا وب دیگه هم دارم.سر زدن ب همشون یکم سخته.

در حال حاضر من بیشتر توی وب سیروان و زانیار خسروی هستم. اینم ادرسش:

www.sir1-and-xaniar.blogfa.com

تو این مدت ک نبودم خیلی اتفاقا افتاده مثلا کنسرت 4 اردیبهشت سانس اول زانیار خسروی رو رفتم.

کلی نمره ی خوب اوردم 4 5 تا وب زدم.اینم ادرسه یکی دیگش:

www.parmisa1delneveshteh.blogfa.com

تو این وبی ک ادرسشو دادم هفته 2 بار سر میزنم.اخه امتحانای نوبت دوم شروع شده همه امتحانا هم اسون اسون.

یعنی ی درصد فکر کنید معلم فیزیک ما ک هیچ وقت امتحاناش اسون نبوده بهمون اسون داده بودمتعجب

 
چهار شنبه 11 / 1 / 1393برچسب:, :: 9:50 قبل از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

سلام به دوستان عزیزم.

در ادامه مطالب یه مطلب رمز دار گذاشتم.

اگر رمز رو خواستید کافیه یه نظر خصوصی با ادرس وب بگید.

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

دل تنگم. دلتنگی تمام وجودم رو فرا گرفته ، بیش از حد بهش فکر می کنم. تمام فکرم شده اون. وابستگی عجیبی نسبت بهش پیدا کردم. واقعا عجیب. وقتی بهش زنگ می زنم قلبم به تپش میفته ، استرس می گیرم ، تمام غم هام در طی مدت حرف زدن با اون از دلم میره ولی بعد از قطع تلفنش دوباره غم پر می کشه میاد تو دلم میشینه. خیلی دوسش دارم اون میدونه ولی نمیدونه چقدر . من واسش میمیرم. هر چی بگه سریع قبول میکنم. صداش ، نگاش منو دیوونه می کنه. دلم نمیخواد واسه یه ثانیه هم ازش دور باشم. حتی فکر نکنم تولدم هم بیاد. خونشون از خونه ی ما خیلی دور تره. من مثله اون نیستم. اون یه فرشتس ولی من یه انسانم. می بینید چقدر با هم متفاوتیم. خییییییییییییییییلیییییییییی متفاوت. ولی چیکار کنم من بدون اون نمیتونم. اون عشقمه عمرمه نفسمه هم اون هم خواهر دوقولوش . عید خیلی داره بهم سخت میگذره.  همیشه یاد داشت روزانه براش مینویسم. همیشه به فکرشم ولی اون اینطور نیست. فکر نکنم یه ذره هم به فکرم باشه ولی به قول خودش پارمیسا باور کن من تو رو دوست دارم. دیروز پای تلفن ازش پرسیدم تو هم به فکر من بودی گفت شلوغ بود سرمون. در واقع خودشو زد به اون راه. ولی من فکر میکنم که اصلا به فکرم نبوده. احساس میکنم یکم بی احساسه. میگما مگه میشه یه نفر رو اینقدر دوست داشته باشی و خودشم بدونه ولی ندونسته با کاراش ازارت بده؟ همش خودشو بزنه به اون راه. حتی واسه 5 دیقه هم وقتشو واسط نذاره. ولی من چی در روز از 24 ساعت 18 ساعتشو به فکر اونم. روزی که واسه یه دیقه باهم سرد شه من اون روز رو نمیخوام. اسمشو حذف میکنم. 

فکر کنم دیگه خودتون باید فهمیده باشید واسه کیه؟ ولی من میگم:

حدیثه و محدثه ولی بیشتر بیشترش حدیثه چون محدثه یکم فکر میکنم منو بیشتر از اون دوست داره با اینکه کمتر از اون با هم صمیمیم.


 
چهار شنبه 19 / 12 / 1392برچسب:, :: 3:8 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

خوبید؟

خوبم...

چه خبرا؟

وووووویییییییییی

عید نزدیکه.!!!!!!!!

وای نمیتونم فکرشو بکنم که از حدیثه و محدثه و نیلوفر و زهرا و ایدا جدا میشم.

خیلی برام سخته.

شما تا کی میرید مدرسه؟

من تا 28 ام.

حال میده.

من و ایدا نمیدونم کیا هستیم.

بچه ها خییلیاشون نمیان.

2 شنبه امتحان عربی داریم. اون روز فکر نکنم کسی بیاد.

من این چهارشنبه دلم نمیخواد برم مدرسه.

امتحان ریاضی داریم.

میگن خیلی سسسخته. خیییییییییییلیی!!...

وای چرا باید از دوستام جدا شم.؟

دلم واسشون به اندازه ی دنیا تنگ میشه.

تا عید تموم شه دلم 5000000 تیکه میشه واسه دیدنشون.

وای تا تولدم 3 ماه مونده.

البته بگما اگه حدیثه محدثه نیان من تولد نمیگیرم.

من بدون حدیثه نمیرم ازمایش خون بدم اونوقت تولد بگیرم....!

عمرا...........!

 
دو شنبه 17 / 12 / 1392برچسب:, :: 3:21 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

وای عید نزدیکه!!!!!!!

یه بوهااااااااااااااایییییییییییییییی مییییییییییییاد

مثل اینکه بوی عیده.

کمتر از 2 هفته مونده که بیاد پیشمون.

خونه تکونی کردید؟ من که دست به سفید صورتی نمیزنم.

فقط و فقط اتاقم.

برنامه چیدید عید چیکار کنید؟

کجا برید؟

لباس عید گرفتید؟

تو عید می خواید درس بخونید؟

من که همیشه یکی دو روز قبل از عید

همه کارامو میکنم.درسامو می خونم.

دیگه میرم پی بازی.

 
دو شنبه 17 / 12 / 1392برچسب:, :: 3:16 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

سلام بچه ها.

من یه دوست دارم فکر کنم اسمشو زیاد تو وم دیدید. اسمش حدیثه هست.

یه خواهر دوقلو هم داره اسمش محدثه هست.

خیلی دوسشون دارم. از اجی هم برام عزیز ترن.

اونقدر دوسشون دارم که حد و حساب نداره.

از نظر اخلاقی ، درسی ، هنری ، ورزشی ، روحی و ............ عالین.

به نظر من اون 2 تا یه فرشته رو زمینن که خدا فرستاده.

از همین جا می خوام جیغ بزنم و بگم:

حدددددددددددددددددددددیثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثه و

ممممممممممممحححححححححححححدثثثثثثثثثثثه

دددددددوووووووووستتتتتتتتتتتتتتتووووووووون دارم.

 
دو شنبه 17 / 12 / 1392برچسب:گل, گل های زیبا, :: 2:59 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

بقیه در ادامه ی مطالب:



ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 17 / 12 / 1392برچسب:زانیار خسروی , متن اهنگ فکر بکر از زانیار خسروی,, :: 2:26 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

سلام بچه ها. زانیار خسروی برادر سیروان خسروی اولین البومشو داد بیرون. اسمش 28 هست.

این البوم شامل 10 تا اهنگه که من فقط 5 تاشو دانلود کردم.

اسم این 5 تا اهنگ:

- فکر بکر

- تو نباشی

- تو اگه بخوای

- من نمیخوام عوض بشم

- دو راهی

فکر بکر خیلی قشنگه. عاشق این اهنگم. همش گوش میدم:

این نصف اهنگشه:

غرق تو شدم با یک نگاه ساده و

برق 2 تا چشمات کار دستم داده

فرق تو با بقیه این قدر زیاده که قبل

تو هیچی مثله الان نبوده یاده لحظه ی

شروع عشقمون می افتم که عرض یک

دقیقه من به تو گفتم که فرض یک روز که

تو بشی جفتم واسم مثله خوااابههه گفتم

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

فقط تویی تو فکرم

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

دنبال یه فکر بکرم بشه تو دل تو جاااااشم

تا اخرش با تو باااااااااشم

بشه تو دل تو جاشم فقط عاشق تو بااااشم

اااااااااااااااااااااااااااااهههههههههههههنننننننننننننگ

رگ خواب دل تو اومده دستم اگه با من باشی تا اخرش هستم

مگه ما میتونیم بگذریم از هم پس بیا دستاتو بذار توی دستم

ترسم از اینه که من ازت جدا شم یه درصد از اینکه دیگه با تو نباشم

در عوض می عرضه با تو باشم توی قلب تو جاااشم

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

فقط تویی تو فکرم

اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

دنبال یه فکر بکرم بشه تو دل جاااااااااشم

 

 

 
دو شنبه 17 / 12 / 1392برچسب:دل نوشته, :: 2:20 بعد از ظهر :: نويسنده : پارمیسا

دل نوشته ی امروز من

دلم گرفته. تا حالا نشده بود اشکشو در بیارم. خیلی ناراحتم.

بعد این که جواب نامه ای که بهش داده بودم اومد پیشم و گفت

میای اشتی؟ منو میبخشی؟ منم با این که نمیخواستم بگم نه گفتم.

تو ازمایشگاه همش نگاش میکردم.

از 2 روز پیش که اینطوری شده بود تو فکرشم. کلی نامه نوشتم.

خیلی بد بود. تو ازمایشگاه بهش گفتم اگه ناراحتی چرا نشون نمیدی؟

بعد چیزی گفت که دلم به اشوب افتاد گفت مگه تو نبودی که میگفتی از ناراحتی من ناراحت میشی؟

زنگ اخر موقع رفتن گفت تو دلت می خواد من ناراحتیمو نشون بدم.؟ یک هو دیدم اشک از قشنگ ترین چشمی که دیده بودم سرازیر شد.

واقعا اون لحظه از خودم متنفر شدم. چون من خیلی دوسش دارم.

نمیخواستم گریشو در بیارم. تا حالا از خودم متنفر نشده بودم.

تقدیم دوست بهترینم دوستی که هیچ وقت فراموشش نمیکنم. همیشه کنارم بوده حدیثه